حسودیم می شود!
به انسان هایی که می توانند این همه ساده اندیش باشند:
- مستقیم
- بیا خانوم، تا چاردیواری می رم
- بفرمایید
- خورد نداشتی؟
- نه آقا
...(با پسری که فرم سربازی پوشیده و صندلی جلو نشسته، گفتگو را حول موضوعی درباره پر کردن فرم ها و کارهای اداری و بعد می آیم دنبالت ...ادامه می دهد) ...
- خانوم نمی دونین دادگستری کجاست؟
- نه آقا
- خدا نکنه مسیرتونم بیفته خانوم
- بعله ... واسه هیشکی پیش نیاد
(حالا سرباز از آینه بغل شروع می کند به ورانداز کردن)
- آره خانوم این پسرِ خواهرم یکم شلوغه
- ...
- دعا کنین کارش درس شه
- ایشالا می شه
- لیسانسه س فقط یکم شلوغه
- ...
(باور نمی کنید این مکالمه چطور تمام شد!)
- لیسانسه سا! دنبالشیم یه دوس دختر خوبی اگه پیدا کنه دیگه همه چیش رو به راهه!
- پیاده می شم آقا
- خدا به همراهت... براش دعا کن
-...(جز صدای بستن در انتظار شنیدن چیز دیگری را که نداشتید! داشتید؟)...
حسودیم می شود واقعاً!
حسودی جزیی از آرزو شده برام......
می فهمم
خیلی حس خوبیست
:)
ای بابا
:))
من حقیقتا انتظار چیز دیگری داشتم . ؟ خودم هم البته نمی دانم چرا ... :)
و من بسیار خوشحالم که مقدمتان را گلباران کنم به اتاقم :)
پس بفرمایید انتظار چی را داشتید تا ما هم زین پس همان کنیم :)
نه اینکه ادعای عقل داشته باشم ولی من به ادمهای بی عقل حسودیم میشه اونایی که جز به شکم و ...فکر نمیکنند
من هم
با تمام وجود!
مطلبی از کتاب مستطاب "تذکره الاولیا" نوشته ام. احتمال دارد که با این بحثی که اینجا دارید(البته میدانم که با کسی بحثی نداریدها، اما کلمه است دیگر، باید "به کار ببرم" و کاریش هم نمیشود کرد) بی ربط نیست...
برخی این موضوع را تایید کرده اند، اما ما میدانیم که خدا آگاه تر است.
از قضا با تذکره الاولیا و امثالهم بحث کم ندارم... حوصله اما...