خانه ی کوچکم؛
نترس!
از هیچ فردای شاید خاکستری...
از هیچ سال خنثیِ نیامده...
چرا که ما
- خودمان -
آسمان هر بهارت را آبی خواهیم خواست...
ظهر هر تابستانت را آفتابگردانی...
و تمام عصر های کشدار پاییز را
میهمان دانه دانه ارغوان؛
با تو تنبلی خواهیم کرد...
نترس؛
خانه ی سپید من... نترس...
خوش به حال این خانه که سپیده دارد :)
خوش به حالش که تو را دارد ناهید...
خیلی عالی .. خیلی زیبا :***
:) ممنونم دختر خوب...
سلاااااااااااااااااام ، خیلی حس خوبی بهم داد این تابلو نقاشی ، موفق باشید
سلام...
و سپاس :)