اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

مردِ من غمگین است!




مرد 

از رویداده های امروز

و دیروز

غمگین است.


گمان می کند نمی دانم اما

مرد

ترسیده!


مردِ غمگین 

برای خوابی که به چشمش نخواهد آمد امشب

زود

خیلی زود به رختخواب رفته!



مردِ غمگینی که 

                   تولدش بود امشب


امشبی که

مردی با غمگینیَش 

وصله می کند به صبح...





نظرات 3 + ارسال نظر
شادی سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:21 ب.ظ http://neveshte-jat.blogfa.com/

کاش راوی ِ ترس مرد غمگین، مدادش را زمین بگذاشته بود و او هم زود به رختخواب رفته بود.

شاید باید اینچنین می کرد.
دیگر دیر شده شادی!
این صبح لعنتی!

ناهید چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:11 ق.ظ http://avaze-betyar.blogfa.com

منم نظرم به حرف شادی‌ست. اما امروز هم مال توست. هر چند دیر اما تر و تازه

:) ممنونم ناهید. چشم.

N پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:11 ق.ظ

تولد مرد غمگینت مبارک. الهی ک شادی بیاید ب چشم تو و مردت...

ممنونم "نوا" جان :)
دیگه غمگین نیست. :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد