اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

نه! تا زمانی که اینگونه فکر می کنم؛ نمی توانم!





چیزهای کمی در دنیا هستند

که  به اندازه "پریشانی مادرانه "

می توانند من را بترسانند!


من اشتباه می کنم آیا

یا واقعاً 

"مادر شدن" یعنی یک دنیا را خلق کردن و برایش فلسفه نوشتن و حتی فکر بهشت و جهنمِ بعد از آخرتش را هم کردن؟




نظرات 4 + ارسال نظر
آشتی دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:51 ب.ظ http://ashtiashti.persianblog.ir

اهل عباس معروفی هم هستی؟؟؟؟؟ کلی حرف داریم با هم بزنیم!!!!

سمفونی مردگان رو خوندم و براش هم احترام قائلم. این میشه اهل بودن؟

شادی سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:46 ب.ظ http://neveshte-jat.blogfa.com/

مادر شدن معانی زیادی می تواند داشته باشد. بسته به اینکه در کدام محیط تربیتی بزرگ شده باشیم و به مادر بودن چگونه نگاه کنیم. برای من مادر شدن پاسخی بود به غریزه و آرزویی که نتوانستم خاموشش کنم. درست مثل غریزه ای که برآنم داشت تا کسی را برای همیشه کنارم داشته باشم که دوستش بدارم. درباره ی بهشت و جهنم چیزی نمی دانم. ولی به یک فلسفه معتقدم و آن این است که همه ی چیزهای روشن در این دنیا نیمه ی تاریکی هم دارند. برای شاد زنده بودن باید تلاش کنیم رویمان را بیشتر به سمت نیمه ی روشن بگردانیم اما هرازگاهی نیمه ی تاریک خودی می نمایاند. خوشحالم که چیزهای کمی در این دنیا هستند که تو را می ترسانند. پریشانی های مادرانه البته ترسناکنند اما هیچوقت به ترس هایت اجازه نده مسیر زندگی تو را ترسیم کنند. ترس ها در مقامی نیستند که فلسفه ی زندگی ما را شکل دهند.

حرف هایت از جانب یک مادر برایم بسیار ارزشمندند شادی جان. ممنونم.

بانو سرن چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:33 ب.ظ

من می گم مادر شدن م مث همسر بودن، مث دختر بودن، مث همه چیز دیگر یه مرحله ی جدیده. مضاف بر کمی عاشقیت بیشتر.

باید بدونی که برام این تفکر بسـیار محترمه!
ممنونم

ناهید پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:58 ق.ظ http://avaze-betyar.blogfa.com

آخ!

ای وای! تو نباید می خوندیش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد