اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

آهان!



یادم آمد!

از همان اول صبح توی رخت خواب که فهمیدم یک ساعت دیگر هم می توانم بخوابم دارم سعی می کنم به خاطر بیاورم چه خواب دیدم دیشب.


حالا یک دفعه یادم آمد.


خواب دیدم دارد عروسی می شود و من بالاخره تصمیم گرفتم موهایم را رنگ کنم.

آرایشگر رنگ را ساخت

فضا گرم و نمناک بود 

و من یکدفعه در لحظه آخر گفتم نه!


رنگ نکردم موهایم را!


همین.


چرا انقدر از صبح برایم مهم بود که این را به خاطر بیاورم؟


حتماً فقط این نبوده!

حتماً یک چیز دیگری هم بوده!




نظرات 5 + ارسال نظر
دختر پاییز یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:18 ب.ظ http://rahinamoondeh.blogsky.com/

گاهی بعضی خواب ها برای ادم مهم می شن . گاهی کلی وقت فکر می کنی تا یادت بیاد چی خواب دیدی.. همش حس می کنی قراره یه چیزی رو بهت بگه این خواب.

اما یه عالم خواب بی اعتقادم!
یعنی تصمیم گرفتم حسابم را از این عوالم جدا کنم...

راستی
خوش آمدی به اتاقم :)

ناهید یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:31 ب.ظ http://avaze-betyar.blogfa.com

همین بوده که تو هیچوقت نمی‌خواهی رنگ بگیری. همین مشکی زیبایی می‌خواهی بمانی که هستی دختر خوب :-*

شاید هم!

آشتی یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:40 ب.ظ http://ashtiashti.persianblog.ir

خیره ایشالا.
ممنون از محبتت!

فریناز یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:57 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام

اتاق آبی رو دیدم یاد اتاق خودم افتادم که آبیه

احتمالا چیزای دیگه ای هم بوده که اگه نبود اینقدر فکرتونو رو درگیر نمی کرد


از رشته و حرفه تون عجیب خوشم میاد! دارم بهش میرسم منم

سلام
خوش اومدی

و چه خوب..

باران پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:55 ب.ظ http://2298. blogfa.com

سه گانه ات یک موضوع را دنبال می کند
اضطراب داری
چرا؟!نمیدانم
آرام باش

راست می گویی!
اضطراب...
این اضطراب لعنتب که مثل یک سیکل گاه به گاه باز می گردد...
به هر بهانه ای از هرجایی...
باید آرام باشم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد