یک روز (1)
با شجاعت (2)
چشم در چشم زندگی ام بنشینم (3)
ضعف هایش را ببینم (4)
و حالم بد نشود! (5)
... (6)
1- که نباید خیلی هم دور باشد!
2- که با اتکا بر خودم و بخش پر روی وجودم به دست آورده باشم!
3- تنهای تنها و بدون وابستگی روحی به کس دیگر!
4- دور از بدبینی یا خوشبینی!
5- یعنی ... پذیرفته باشمش... یا ببینم آن قدر ها هم بزرگ نیستند... یا حتی عادت کرده باشم بهشان ... یا در بهترین حالتش ببینم که شدت و حالتشان عوض شده و کمرنگ شده اند!
6- و البته باید این حال مختص "یک روز" نباشدها !!!
همین!
یک نبرد تن به تن ِ آشفتهکن. چقد من توی این جنگها سوختم. اما شده پرچم سفید را بر فراز تپهای که دوست داشتم روزی آنجا باشم برافراشته باشم. و چقد این جنگ آنوقت زیر زبانم مزه کرده
پس برایم دعا کن...