این که به دنیا بیاییم، عمری به انتظار بنشینیم تا شادی غیر منتظره ای رخ دهد و بعد بمیریم ، وحشتناک نیست؟!
خالق شادی های زندگی ات باش! و مسئولیت شادی بخشی به زندگی ات را با قدرت به عهده بگیر آن وقت خواهی دید که شادی های غیر منتظره هم از راه می رسند.
[ بدون نام ]
سهشنبه 13 خردادماه سال 1393 ساعت 01:17 ب.ظ
غیرمنتظره وقتی میآید که تو منتظرش نباشی. اگر منتظرش باشی که غیرمنتظره نیست. مدل این شادیها متاسفانه اینجوریست :)
این که به دنیا بیاییم، عمری به انتظار بنشینیم تا شادی غیر منتظره ای رخ دهد و بعد بمیریم ، وحشتناک نیست؟!
خالق شادی های زندگی ات باش! و مسئولیت شادی بخشی به زندگی ات را با قدرت به عهده بگیر آن وقت خواهی دید که شادی های غیر منتظره هم از راه می رسند....
بیچاره دخترها... بیچاره پسرها...
تازه از آن وقتی که میفهمیم انسان چقدر بیچاره است، شروع کرده ایم به فهمیدن زندگی، سپیده جان...
امیدوارم حالت خوب باشد... چند روز است چیزی ننوشته ای و من هم نتوانستم این طرفها بیایم..
راستی، سعی کردهام با "تمام"م بدوم و حاصلش دو "شبه داستان کوتاه" شده... اگر توانستی بخوان و نظرت را به م بگو... تمرین های نوشتن هستند
خوبم سپاس فراوان درگیر درس و کارم در اولین فرصت...
باید دستت رو بگیری به زانو و بلند شی. غمبرک زدن که نشد کار!
غمربک را خوب آمدی ناهید! هیچ شادی غیر منتظره ای وجود ندارد!
این که به دنیا بیاییم، عمری به انتظار بنشینیم تا شادی غیر منتظره ای رخ دهد و بعد بمیریم ، وحشتناک نیست؟!
خالق شادی های زندگی ات باش! و مسئولیت شادی بخشی به زندگی ات را با قدرت به عهده بگیر آن وقت خواهی دید که شادی های غیر منتظره هم از راه می رسند.
غیرمنتظره وقتی میآید که تو منتظرش نباشی. اگر منتظرش باشی که غیرمنتظره نیست. مدل این شادیها متاسفانه اینجوریست :)
خانوم اجازه! ما اسممون رو یادمون رفت بنویسیم پای کامنت ;)
فداى شما بانو
:-( :'(
بیچارگی حالا آنقدرها هم گریه دار نیست نسیمم! خبر از اختیار و توانی می دهد که باید بدان ها تکیه کرد!
این که به دنیا بیاییم، عمری به انتظار بنشینیم تا شادی غیر منتظره ای رخ دهد و بعد بمیریم ، وحشتناک نیست؟!
خالق شادی های زندگی ات باش! و مسئولیت شادی بخشی به زندگی ات را با قدرت به عهده بگیر آن وقت خواهی دید که شادی های غیر منتظره هم از راه می رسند....
به چشم ...
بیچاره دخترها... بیچاره پسرها...
تازه از آن وقتی که میفهمیم انسان چقدر بیچاره است، شروع کرده ایم به فهمیدن زندگی، سپیده جان...
امیدوارم حالت خوب باشد... چند روز است چیزی ننوشته ای و من هم نتوانستم این طرفها بیایم..
راستی، سعی کردهام با "تمام"م بدوم و حاصلش دو "شبه داستان کوتاه" شده... اگر توانستی بخوان و نظرت را به م بگو... تمرین های نوشتن هستند
خوبم
سپاس فراوان
درگیر درس و کارم
در اولین فرصت...
مثل همیشه، دعای پیروزی و سلامتی برایت دارم؛ برای همه دوستانم
سپاس فراوان...
شما خوبید!