اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود




تو هی بگو امروز وقت سینما رفتن نداریم؛

و درخت ها هی پاییزتر شوند!

بفرما!




سه گانه...

 




1- گوشواره هایم دیگر "فوق العاده " نیستند! *




2- قهوه ی تازه ام را یک نفر به من تبریک بگوید!**





3- باید از دل قلمو ها درآورد!***





* این یعنی اولویت خرید در سفر، گوشواره است!

** و این یکی یعنی همکار جان بالاخره از قهوه ی خوش بویش که انگار کمی شکلات تلخ هم قاطیش کرده اند، برایم خرید!

*** و این : نقاشی های نصفه و نیمه ام ممکن است از غصه سرطان بگیرند!




به نظرتان ...




1- کلاً خوب است آدم وقتی خسته است حرف بزند؟


یا نزند به نفع همه است؟!





2- زن ها و مردها یک فرق بزرگ دیگر هم دارند؛ زن کنار خستگی مردش شروع به زن بودنش می کند و مرد ... با خستگی زنش آرام آرام تمام می شود ... 


همه چیزش...




3- برادرم را به من برگردانید!






پ.ن: آری اگر بسیار اگر کم فرق دارند...