اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

به نظرتان ...




1- کلاً خوب است آدم وقتی خسته است حرف بزند؟


یا نزند به نفع همه است؟!





2- زن ها و مردها یک فرق بزرگ دیگر هم دارند؛ زن کنار خستگی مردش شروع به زن بودنش می کند و مرد ... با خستگی زنش آرام آرام تمام می شود ... 


همه چیزش...




3- برادرم را به من برگردانید!






پ.ن: آری اگر بسیار اگر کم فرق دارند...


نظرات 9 + ارسال نظر
ناهید پنج‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 02:35 ب.ظ http://avaze-betyar.bogfa.com

من که حرف نزنم مث که همیشه بهتر بوده :)
دومی رو حسابی باهات موافقم.

برادر ها همیشه برمی‌گردند سپیده جان.

به روی گلت ماچ

مهربانی مث همیشه...

بانو سرن شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 03:58 ب.ظ http://banooseren.blogfa.com/

آدم وقتی خسته شاید حرفش نیاد. اما اگه داشت بزنه بهتره.
یعنی چی تمام می شود مرد؟! پس مرد شده واسه چی؟
برادرت چی شده سپیده؟

سوال اولت:‌دیدم که می گویم!
سوال دومت: نمی دانم!
و سوال سوم: رفته سربازی... سربازیِ دووورر...

بانو سرن دوشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 03:07 ب.ظ http://banooseren.blogfa.com/

عزیزم.ایشالا.
برادر عزیزتم در پناه حق. برادرا واسه خواهرا نفسن

ممنونم

نسیم چهارشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 04:28 ب.ظ

با تو حرف زدن خوبه همیشه ....

خوب ؛ تویى!

نسیم چهارشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 04:29 ب.ظ

ولی من نمیخوام الآن با هیچکی حرف بزنم! میخوام سکوت کنم!! فقط خودم و خودم!

من حمایتت مى کنم!

نسیم چهارشنبه 23 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 01:04 ب.ظ

دیگه سکوت رو دوست ندارم!

به به!
چه خوب ...
خب؟
ادامه بده ...

مجید مویدی شنبه 6 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:21 ب.ظ http://majidmoayyedi.persianblog.ir

آقای "جی ام کوتزی"، که بخاطر رمان "در انتظار بربرها"ش، خدا خیرش دهد، حرف جالبی زده است. گفته بین سکوت و حرف زدن، گزینه سومی هم هست: ادبیات. به نظرم می شود به "نوشتن" بسطش داد.
هر وقت از چیزی خسته بودید بنویسید. همه بزرگان ادبیات، به نظر من "خسته" بودند. مثلا در مجموعه داستان کوتاه "این ساندویچ مایونز ندارد" از "سالینجر، با چند تا شخصیت خیلی خسته ی خیلی دوست داشتنی آشنا میشویم.

آنوقت اینجوری خستگی ها "ثبت" نمی شوند؟

مجید مویدی یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:08 ب.ظ http://majidmoayyedi.persianblog.ir

ثبت میشوند.باید ثبت بشوند. نکته مهم این است که وقتی درست و خوب از امکانات خودمان و ادبیات بتوانیم استفاده کنیم، خستگیها، دیگر صرفا ناله و فریاد نیستند، بلکه تبدیل به چیزی میشوند که کس دیگری هم چیز شبیه به جنس خستگیهای خودش را آنجا میبیند.حرفتان را میشنود.
مثل حرف زدن میماند؛ اما در این حالت، ناخالصی ها کمترند. روراستی بیشتر است. شاخ غول شکسته نمیشود، اما ارتباط برقرار میشود، "حرف زده میشود"، آن هم با ناخالصی کمتر. این کم چیزی نیست اصلا.
.
درست متوجه منظورتان از "ثبت" شدم؟

شاید! ثبت می شوند یعنی ... به راحتیِ زمانی که نوشته نشده بودند؛ فراموش نمی شوند!
درست فهمیدید؟

مجید مویدی یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:22 ب.ظ http://majidmoayyedi.persianblog.ir

بله درست فهمیدم...
اتفاقا ثبت میشوند، آن هم ثبت شدن خوب!!. چیزهاییش که باید بماند، میماند یا پررنگتر میشود و بقیه یا حذف میشوند یا کمرنگ. از این نظر، تفوت زیادی در این نیست که این اتفاق(پر رنگ وکمرنگ شدن ها) الزاما برای منِ نویسنده بیفتد(که می افتد غالبا) یا برای خواننده. برای یک نفرهم بیفتد به نظرم کافیست.

باشد. این یکی هم قبول!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد