اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

کارِِ دنیا ...




دنیا بلد است رویاپردازی را از یاد تو ببرد...



بلد است دستت را در ترسیم یک عده پسربچه که فوتبال بازی می کنند، خشک کند.

بلد است هر روز و هر روز پیاز داغ ها را تا سر بر می گردانی بسوزاند!

بلد است موبایل نازنینت بیفتد گوشه اش بشکند!

بلد است پروژه های شرکت را در هم بپیچد.

بلد است هی برنامه های مسافرت ها را به هم بریزد.

بلد است هر چه درس می خوانی نمره آیلتست را از پنج و نیم بالاتر نگذارد برود.

بلد است تا همیشه از رانندگی بترسی...

بلد است شال سبزی که توی مغازه خیلی خوشرنگ بود را بدترین فسفری دنیا توی خانه تحویلت دهد!

بلد است بد اخلاق ترین راننده تاکسی ها را با حرص پنجاه تا تک تومانی بیشتر هر روز نصیبت کند.

بلد است ترافیک باشد از سر اشرفی تا خود کردستان!




دنیا بلد است خودش همه کارها را پیش ببرد و در هم بپیچد و ملغمه ای تحویلت بدهد از نخواستنی ترین ها!


دست از گفتگوی موثر که با او برداری !


دنیا خاموشیِ‌ تو را تحمل نمی کند...

 

مثل بچه ی نیازمندی که به در و دیوار می کوبد همه اسباب بازی هایش را تا مادر بر گردد و بپذیردش و لبخند زند و خطایش را با نوازش برایش شرح دهد ...


خطاهای زندگی را در گوش روزهایش به نجوا زمزمه کنید ...

می شنود ...

رام می شود ...




کمی روانشناسی دنیا بخوانید!


زندگی را 

جز آغوش شما پناهی نیست ...



سلام .

صبح بخیر! 

:)