اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

من عاشق آرامش های در راهم ...



خب.
روزهای حال خوب و آرامش برگشتند... حالا وقت ثبت کردن است!
که بعداً ها بیایم و بخوانم که چگونه زندگیم شبیه دریا شد ... 
که چگونه فهمیدم اصلاً زندگی از اولش دریا بود!
بالا و پایین داشت ... 
خطر داشت ...
زشت و گل آلود بود ...
صاف و رویایی ...
بنویسم که اضطراب ها هر اندازه که سهمگین باشند، طبیعتشان گذراست ...
بنویسم که چه ذهن غیر قابل اعتماد است در روزهای طوفانی!
که بهترین کار در این آشوب ها نشستن در خانه چای نوشیدن و سرگرم هر آنچه جز ذهن بافی شدن است!
که اشتباه ترین کار اعتماد به چرندبافته های فکری است که بیچاره چاییده و باید فرصتش داد تا تب کند ... بلرزد ...عفونت را بیرون بریزد ... بلکه باز جان گرفته آرام آرام و سلامت از سر بگیرد ... 


بنویسم که مبادا در موج بعد فراموش کنم آرامش آمدنیست ...


و سایه بان آرامش ما

ماییم ...




نظرات 1 + ارسال نظر
ناهید چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 12:47 ق.ظ http://avaze-betyar.blogspot.com

چقدر بلدی درباره‌ی زندگی.. سپیده‌ی صبح‌گاهی

ببین چقدر پوستم کنده شده ناهید جانم! :)
پ.ن:می دانی متنفرم از اینکه وبلاگت فیلتر است؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد