-
از حال بد به حال خوب
شنبه 1 آبانماه سال 1395 13:22
و کسی چه می داند مسئولیت حال خود را پذیرفتن یعنی چی ... تمام و کمال... راضی شده ام به دارو برای رفع حمله ی اضطراب ها. دارو را دوست ندارم. اما جنگ با دارو فایده ندارد. می خواهی دارو نخوری؛ حالت را خوب کن که از دارو بی نیاز باشی...
-
از اسارت هایمان ...
شنبه 3 مهرماه سال 1395 14:55
در کانال موزیک دوستى عضوم که موزیک هاى بسیار ارزشمندى به اشتراک مى ذاره. موزیک هایى که هشتاد درصدشون بى اغراق با طبعم کاملاً همنواست... نمى رسم هر روز گوشش کنم. همیشه تعداد زیادى دانلود نشده و گوش نکرده دارم که روى گوشم سنگینى مى کند و پایم را به باز کردن زود به زود کانال، سست. امروز صبح اما، جسارت کردم به قوانین خشک...
-
به آفتاب
جمعه 26 شهریورماه سال 1395 15:08
مى گویند- راست هم مى گویند- توى روزهاى آرام آفتابى ، وقتى صداى دم کشیدن چاى با عطر جا افتادن آبگوشت مى رقصد، درست در همان لحظه هایى که همسر آرام خوابیده و تو از فرط آزادى نمى دانى بین کتاب نیمه خوانده و نقاشى نیمه کشیده کدام را انتخاب کنى... و ساعت هنوز سه نشده و براى خیلى کارها هنوز وقت هست؛ درست در یکى از همین لحظه...
-
سه گانه
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1395 13:31
1- آقا این ماجرای کلیشه ای انتخاب بین شوهر پولدار یا شوهر عاشق انگار دست از سر دخترهای دنیا برنمی دارد! همه به شکلی باور نکردنی که فقط در سریال ها قابل تصور است در زندگی واقعی درگیرش می شوند یک بار حداقل! واقعا هنوز نتوانسته ام فرمولی برای انتخاب در این حالت پیدا کنم. احوال همکار کوچک تازه متاهل را که می بینم واقعا...
-
گذشته
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1395 12:06
هرگز هرگز هرگز تماشای فیلم های خانوادگی گذشته را دوست نداشتم. از هیچکدامشان خوشم نمی آمد. هنوز هم نمی آید. اگر خوب و قشنگ باشند که چه خوب ولی دوباره دیدنشان چه کمکی به امروزم می کند؟ جز اینکه دست و پایم را ببندد و راضیم کند به گذشته ای زیبا ... افتخا ر کنم به آن روزهای پنج سالگی مثلا که چه زیبا و سرزنده بودم! که چه؟...
-
دخترم ... لبخند ...
دوشنبه 1 شهریورماه سال 1395 13:47
یک روزی یک دختر اگر داشته باشم ؛ -بی شک بعد از سلامتی- اولین رویایم برایش "خندیدن" است! دوست دارم زیباد بخندد ... همیشه لبخند باشد... شاد باشد... و اینچنین ؛ زیبا ... از زیباییش لذت ببرد ... بهتر بگویم؛از لذت بردن از زیباییش نترسد ... تماشای زیبایی های اطرافش هم به هیجانش بیاورد ... و حسادت ! حسادت، بلد ،...
-
گاو نر می خواهد و ...
یکشنبه 10 مردادماه سال 1395 10:37
1- انقدر این یک سال آخر را دچار آیلتس بودم که انگار هیییچ کاری برای این آتلیه ی کوچکی که مدیرش هستم نکردم! این احساس "نا" را شستن و نو کردن عجیب نفس تازه می خواهد! 3- یک کتابی هدیه گرفتم که "هنر زندگی"ست. تمرین دارد. تمرین را دوست دارم. آنجور که امتحان ریاضی را دوست داشتم. پدر -که معلم ریاضیست- می...
-
سه گانه
سهشنبه 5 مردادماه سال 1395 12:31
از سه گانه های خوب است امروز! 1- همکار کوچک درگیر با ازدواج، امروز جشن می گیرد و راهی خانه ای می شود که با وسواس چید و چققدر آرزو کرد به موقع تمام شود و شد ... برایش آرزوی شادی و آرامش دارم آنجا امامی دانم که دنیا زبان آرزو اینجور سرش نمی شود، برای دنیا باید واژه به واژه در عمل هجی کرد! 2-آن یکی همگار کوچک هم یکباره...
-
آپس اند دَونز ...
یکشنبه 27 تیرماه سال 1395 13:18
آمده بودم از پیروزی بنویسم. از لبخندهای رضایت از ته دل بعد از یک عالمه تلاش ... که رسید اندوهی از پس کوه ... بخشی از نظم طبیعت است حتماً ... که عزیزانمان بیمار می شوند. همکار کوچک دوست داشتنی ام بیمار شده! درمانش درد دارد. یک توده ای از غم آمده هوای اینجا را گرفته ... من دوست دارم خوب شود. دوست دارم بجای "معلوم...
-
مبادا وقت رفتن کم بیاری...
یکشنبه 13 تیرماه سال 1395 10:19
دارم فکر می کنم شکست ها چه رنگی اند ... یک جور زرد لیمویی ... خاکی ... خنثی ... بی تفاوت ... اما؛ حواستان که هست؟ که هیچ مطلقی وجود ندارد ؟ که این رنگ ها ساخته های ذهن مایند ... ذهنی که مدام می خواهد داستان کند ... ببافد ... بسازد ... جای آنکه تماشا کند ... تماشا کند ... تماشا کند ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 خردادماه سال 1395 12:31
تصویر سازی پناه من شده ... از روزی که دیگر زندگی شبیه کودکی ها باز و آزاد و رها نبود . تصویرسازی مرا بر می گرداند به زمانی که گمان می کردم هر چه بخواهم به سادگی پرداختن رویایش ؛ انجام شدنیست ...
-
حیف و میل می کنیم خودمان را!
چهارشنبه 12 خردادماه سال 1395 10:06
خیلی چیزها توی زندگی هست که هر روز که به هر چه غیر شادی می گذرد باید حسرتش را خود. حسرت از دست دادنش را... صورتم را صبحها دوست تر دارم. صورتی که سی و یک سالگیش را مزه مزه می کند ... و می داند شاید هرگز زیباتر از این روزها نباشد... راستش را بگویم؟ من این روزها هر صبح تمام مدتِ کرم زدن رو به روی آینه را، دلم برای آخرین...
-
امروز که محتاج تواند ...
شنبه 1 خردادماه سال 1395 09:13
آدم هایی که سکته مغزی می کنند نیاز به نگهداری دارند! نه نه بعد از سکته؛ قبل از سکته نیاز به نگهداری دارند. چون کسی نیست نگهداریشان،دل به دلشان بدهد، از دردشان بپرسد، مشکلی ازشان حل کند، بارشان را سبک کند؛ سکته می کنند با خیال راحت می افتند روی تخت که حالا بیایید حتی خورد و خوراکم را هم یاری کنید ... آدم ها در سالم...
-
کفش معشوقتان را هم باید عاشقانه دوست بدارید آقاایان!
دوشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1395 09:47
چه دنیای بیرحمیست واقعاً ؛ که همیشه بعد از مدتی به آدم می فهماند "عشق" تقریباً حرف مفت است! یک پدیده ی خارج از توان بشر. در دنیای ماده امکان پذیر نیست. مال دنیایی نیست که در آن برای پیدا کردن کفش معشوق احتمال ریختن لباس ها از چوب لباسی باشد آن هم موقعی که کراوات زده ای!!! پ.ن. دنبال احترام باشید! پ.ن 2. عشق...
-
مهم نیست کجایی
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1395 11:49
درآمد خوب ، خوب است . اصلاً لازم است. در آمد خوب شانسی نمی دانم خوب است لازم است یا چی ... می دانم رویش حساب نمی شود کرد؛ چون برایش برنامه نمی توان ریخت. آهای؛ با خودمانم! اول باش! تا کشف شوی ... اول بکار ... تا درو کنی ... اول کار کن ... تا درآمد بیاید سراغت... آخرین باری که معمار بودی کی بود؟ آخرین باری که...
-
این همه قناعت در توقع؟
چهارشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1395 10:22
فهمیده ام آدم های شریفی که سختی های ممتد می کشند در زندگیشان ، یک چیز از ما می خواهند فقط ؛ نگاهشان نکنیم! مادری که فرزند معلولی دارد ... بچه ای که زانوی شلوارش ساییده شده ... مردی که هفتاد سال نتوانسته پیکانش را به پراید برساند ... جوانی که همچنان جوان و زیباست اما حادثه ای ویلچیر نشینش کرده ... زنی که دستانش سوخته و...
-
سه گانه
سهشنبه 24 فروردینماه سال 1395 10:17
1- آقای همسر سرما خورده، بداخلاق شده، حالا که من شب ها خوابم نمی آید ایشان می خوابند پس هیچ جای نگرانی نیست؛ قانون "من خواب، او بیدار و او خواب ، من بیدار" با موفقیت در جریان است... 2-آلمان برای تحصیل نپذیرفتمان. همین! 3- لیسنینگ آیلتس خر است! پیشرفت نمی کند. هی هر شب با هزار امید می رویم سراغش یک حال اساسی...
-
آن ها که خودشانند ...
شنبه 21 فروردینماه سال 1395 10:07
دیده اید یک آدم هایی یک جور عجیبی خودشانند؟ معمولی اند ها! فقط ادا نیستند! خنده هایشان برای خودشان است ... گریه هایشان از سر غم هایی سبک یا سنگین و محبتشان ... امان از محبتشان که می رود می نشیند دقیقاً همانجایی که باید! خشمشان هم حتی، از کوره در رفتنشان هم حتی، یک جور عجیبی محترم است! عصبانی نمی شوند که تو خودت را...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 فروردینماه سال 1395 11:04
آدم ها به سمت جدا شدن می روند. این بخشی از طبیعت واکنش آدم ها در زندگی جمعی شان است. اگر دو نفر باشند؛ به سمت جدا شدن از هم ... سه نفر باشند؛ دوتا با هم می شوند و یکی تنها ... چهار نفر باشند؛ دوتا دوتا ... پنج نفر به بعد که بیا و ببین جایگشت را ... الگوریتم های طبیعت را می خوانم و به تعادل نش فکر می کنم ... چرا ما از...
-
نامگذاری سال ...
سهشنبه 17 فروردینماه سال 1395 09:28
خب این هم از سال نود و پنج. آمد. در سال نود و پنج؛ عمل می کنم!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 بهمنماه سال 1394 10:27
مادربزرگ ها مریض می شوند. سردشان شده شاید؛ یک نفر بغلشان کند خوب می شوند؟ پ.ن: اگر می خواهی بروی قبل از رفتنم برو!
-
ولنتاین
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1394 15:30
1- می دانید؛ عشق سخت است! زخم می کند ... برای همین است که باید جشن گرفت ؛ ماندن را! هر روز ... 2- همیشه یک قدم مانده به "دوستت دارم" ترسیده ام! مکث کرده ام! حرف یک روز و یک جمله نیست که ؛ "دوستت دارم" را باید بی زمان زندگی کرد... آزاد مثل ؛ هیچ کس مجبور نیست ... در بند مثل ؛ تا همیشه ولی ... 3- به...
-
نذار بمیره ... غم جای اونو بگیره ...
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1394 11:12
و دخترک آخرین کبریت را روشن کرد ... کسی می داند کی دخترک ها آخرین کبریت هایشان را روشن می کنند؟ پ.ن: امید ، موجود بی منطق شیرین عجیبیست!
-
سه گانه
دوشنبه 5 بهمنماه سال 1394 10:41
1- فریبا می گفت: خانه نامرتب ، با گلدان زیبا نمی شود! و ساختن گروه خانوادگی در تلگرام، امروز که به نظرم گلدان می آید. گذاشته ام کمی زمان بخورد شاید در گذر زمان چیزی عوض شود... به هر حال یک فرصت گفتگوست... حقیقت این است که دلشکسته ام . از بعضی از اعضای خانواده ام. از آن هایی که گفتگو با آن ها بسیاار سخت است. یک بار...
-
گرد از روی روابط برداریم...
شنبه 3 بهمنماه سال 1394 11:41
خانواده چهار نفره ما از بی کلامی رنج می برد ... پدر و مادر" مکالمه داشتن" را نه تنها بلد نیستند که لازم هم نمی دانند! به تاریخچه ی زندگی تک تک مان، زخم های زیادی هست که همین بی کلامی ها عمیقترش کرده. این روزها فکر می کنم شاید کسی که باید آستینی برای گردگیری این خانه بالا بزند،خود من باشم! هان؟
-
How much is remained?
سهشنبه 29 دیماه سال 1394 13:21
Every MOMENT matters! Life is not full of little moments; life IS “that moments”! I read this in a super emotional letter which was written by a great mom who was about death to her relatives. She wrote this letter in such a critical situation in which every second worth as a diamond. This letter made me think about...
-
آدم های در ساحل نشسته شاد و خندان را دوست دارم.
سهشنبه 15 دیماه سال 1394 14:52
"دریا رفتن" با دایی ها و عمو ها و بچه ها و پدر و مادرهایی که بساط چای و میوه و زیر انداز به راه می انداختند و می خندیدند و لخت می شدند یا با لباس توی آب می آمدند؛ فوق العاده ترین تفریح دنیا بود! کار بزرگی بود! از من آدم خوشبختی می ساخت با تفریح بزرگی که درست کردنش به این آسانی ها نبود. بازی های توی آب ......
-
سه گانه
یکشنبه 6 دیماه سال 1394 11:22
1- صبح ، وسط های راه متوجه شدم ماشین یک صدای ظریفی می دهد . یک جور سوت سوت های ناله گون آرام مشکوک ... یکم دنیال علت گشتم ، نشد! صدای موزیک را بلند کردم تا برسم دفتر! فکر کردم؛ دیگر کجای زندگیم ناله می کند و من موزیک را بلند کرده به سمت هدفی - که نیست - گاز می دهم؟ 2- بعضی آدم ها زندگیشان داستان دارد. با لبخند بلند می...
-
هنر
یکشنبه 29 آذرماه سال 1394 14:21
استاد زبانمان می گفت: "Without Art , nothing happens in world!" به این مظمون که هنر - باشد یا نباشد- اتفاقی در دنیا نمی افتد. هر چند بحث هایی با این مسئله دارم اما در کل در دسته ی موافق های این جمله قرار گرفتم. بعد سال ها مبارزه بر سر انتخاب رشته ای هنری ،امروزها به این نتیجه رسیده ام که اول...
-
هر کجا باشیم؛
سهشنبه 24 آذرماه سال 1394 12:48
"خانه" باید گرم باشد! تو بگو در آخرین جای دنیا برف باریده تا کجا ... بگو یک جایی از کره ی زمین آدم ها ممکن است از سرما گوششان بیفتد! بگو اصلاً آخرین پرنده های روی زمین از سرما گریخته اند به مریخ ... بگو در استواترین کمربند جهان سمینار تابش خورشید واجب شده ... که چه؟ تو که امسال شالگردن نو داری... رنگ لاک...