اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

لیدى مک دو



خب. یک کارى پیدا شد بالاخره!

بعد از روزهاى خیلى سخت و اضطراب هاى نکند کم بیاوریم ها و نرخ دلار و فلان و بیسار... بالاخره من استخدام شدم در یکى از شعبه هاى مک دونالد!

خوشحالم!

یه کار کمکى هم دارم تازه! خیلى هم کیف مى ده! ست کردن اتاقاى یه هتل... ست کردن ینى چى؟ ینى تمیز کردن، وسایل مورد نیاز رو چک کردن و در صورت نیاز شارژ کردن و تمیز و مرتب تحویل مهمان بعدى دادن! اولش ترسناک بود ! واردش که شدم خیلى هم کیف داره... بى استرس و نگرانى ... کار مى کنى ساعتى و پولشو مى گیرى...

اینجا هم آدما کلا  تمیزن!

اصن انقدى کثیف نمى کنن...

به جان خودم...

براى استارت کار کردن و پول در آوردن بسیاار راضى ام. 

تازه، یه کارى همکارام مى کردن تو هتل، من اولش دلم براشون مى سوخت... تو یخچال اتاقا کسى اگه چیزى جا مى ذاشت بر مى داشتن مى خوردن! یا مى بردن!

الان... خیلیم کیف داره...