اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

سه گانه




1- فریبا می گفت: خانه نامرتب ، با گلدان زیبا نمی شود!

و ساختن گروه خانوادگی در تلگرام، امروز که به نظرم گلدان می آید.گذاشته ام کمی زمان بخورد شاید در گذر زمان چیزی عوض شود... به هر حال یک فرصت گفتگوست...

حقیقت این است که دلشکسته ام . از بعضی از اعضای خانواده ام. از آن هایی که گفتگو با آن ها بسیاار سخت است. یک بار امتحان کردم. سخت بود. گمانم بلد نبودم. بدتر شد. دلشکستگی های جدید بوجود آمد. 

خسته می شود آدمیزاد هم.


2- همکار معمولاً آرایش نمی کند. همش بهش می گویم آرایش کن ... کمی که آرایش می کنی خیلی زیباتر و سرحال تر می شوی ... اما واقعیت این است که وقتی آرایش می کند، بد اخلاق می شود! اعتماد به نفسش بالاتر می رود ... خودخواه می شود ... خود بین می شود ... دوست ندارمش!


3- عطر خریدم آقای همسر ... جاسمین بولگاری ... دوستش نداشتم اول! سیاه بود! ترسیدم! اما وقتی پرسیدم :"خودت دوستش داری؟" و گفت: "شیکه" ، متوجه شدم گاهی همسر ها نه تنها دوست داشتنی که باید "شیک" هم باشند! 

پس من از فردا - گاه گاهی-  بوی "شیکی" خواهم داد. 



پ.ن: و اما ای کسانی که ایمان آورده اید؛ به هوش باشید که زیباترین همسران بی شک "شادترینِ آنهایند"!

پ.ن (2) : گروه تلگرام آنچنان هم که فکر می کردم "گلدان" نبود! درِ گفتگو باز شده ... هوای تازه ای از درز در آرام آرام خودش را دارد هل می دهد تو ...