اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

گذشته




هرگز هرگز هرگز تماشای فیلم های خانوادگی گذشته را دوست نداشتم.
از هیچکدامشان خوشم نمی آمد. 
هنوز هم نمی آید.
اگر خوب و قشنگ باشند که چه خوب ولی دوباره دیدنشان چه کمکی به امروزم می کند؟ جز اینکه دست و پایم را ببندد و راضیم کند به گذشته ای زیبا ... افتخا ر کنم به آن روزهای پنج سالگی مثلا که چه زیبا و سرزنده بودم! که چه؟
تازه اگر بد باشد! خاطره ای از یک نازیبایی را مدام بخواهد برایت تکرار کند ... یک جور اسارت با شکنجه ... مدام با دیدنش در نازیباییت تکرار می شوی ... چه فایده که امروز را زیبا ساختی؟ آن روزت را ببین چه نازیبا بودی!

خلاصه که به این صورت گذشته را با خود به دوش کشیدن و تماشا و تکرار کردن برایم هیچ جنبه ی مثبتی به نمایش نمی گذارد!

کسی نکته ای به نظرش می رسد که ندیده باشم؟
یا ببندم این بحث را؟