اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

از سر...





یک بارِ دیگر

بیا از سر بنویسیمش!

 

اصلاً تمامِ ماجرای بودنمان را!

 

تا هنوز "دیر" صدایش نکرده اند ، بیا...

جز این باشد؛

این داستان

چیزی از عاشقانگی در خود باقی نخواهد گذاشت ...

 




اما نه!

هرچند...

بیا بگذریم...

 

زخم هایی را

تازه می کنند

برگ برگ ریزانِ این شعر ها

هر بار...




نظرات 5 + ارسال نظر
آشتی دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:22 ب.ظ http://ashtiashti.persianblog.ir

لایک!!!!!!!

:)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:35 ب.ظ

lIkE

الهه جویا سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:41 ب.ظ

سپیده

به به
سلاااام.
جانم؟

ناهید چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:52 ق.ظ http://avaze-betyar.blogfa.com

فکر کردم اینجا کامنت گذاشته بودم قبلن. بعد یادم آمد که چندباری نوشتم و باز پاک کردم و آخرسر ننوشتم. پشیمان شدم. دهانم مُهر خورده توی زخم‌های این شعر

بیچاره تو ناهید!
با این سپیده ای که گرفتارش شدی!
هی مهر می زند... هی مهر می زند...

ناهید چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:10 ق.ظ http://avaze-betyar.blogfa.com

من این گرفتاری را دوست دارم :-*

تو خوبی آخر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد