اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

گاو نر می خواهد و ...



1-انقدر این یک سال آخر را دچار آیلتس بودم که انگار هیییچ کاری برای این آتلیه ی کوچکی که مدیرش هستم نکردم!

این احساس "نا" را شستن و نو کردن عجیب نفس تازه می خواهد!



3- یک کتابی هدیه گرفتم که "هنر زندگی"ست. 
تمرین دارد.
تمرین را دوست دارم. آنجور که امتحان ریاضی را دوست داشتم. 

پدر -که معلم ریاضیست- می گفت برای امتحان ریاضی،‌خواندن لازم نیست! کتاب را دستت بگیر از هر نوع تمرین یکی حل کن! اینجور آدم یکهو وارد مرحله عمل می شد. این کتاب هم همین است! در واقع منظورم از کتاب همان دوره ایست که سال قبل به دعوت شادی رفتم ... دوره ای که آرمشم را داد دست خودم قشنگ !
خلاصه که هر لحظه تمرین دارم برای انجام و این قشنگ است.
تمرین های سخت ...
تمرین های زیبا ...
زندگی هم مثل همه هنر های دیگر ؛ آموختن می خواهد.
فریب ندهیم خودمان را؛ همه چیز مهارت است ... عشق مهارت است ... موفقیت مهارت است ... انسان بودن مهارت است ... دوست داشتن ... قوی بودن ... مهربان بودن...



3- من عاشق مرحله ی عملم ...

سه گانه



از سه گانه های خوب است امروز!

1- همکار کوچک درگیر با ازدواج، امروز جشن می گیرد و راهی خانه ای می شود که با وسواس چید و چققدر آرزو کرد به موقع تمام شود و شد ... برایش آرزوی شادی و آرامش دارم آنجا امامی دانم که دنیا زبان آرزو اینجور سرش نمی شود، برای دنیا باید واژه به واژه در عمل هجی کرد!

2-آن یکی همگار کوچک هم یکباره از بیماری خلاص شد!  لبخندآورده برایمان و یک عالمه "خدا را شکر" و  برگشته به اضطراب های سابق ... 

3- و شکست اولین آزمون آیلتس را ،پیروزی دومینش شست برد با خودش ...

پ.ن (1): سه گانه به این سرحالی دیده بودید؟

پ.ن (2): نه!‌خداییش!