اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

پریشانی...





یک دوستی مثلاً باشد

 

که به فکر نیازی نداشته باشد!!!

 

غم و شادی و خشم و دلخوری و ناامیدی و هیجان و هرچه که بشود؛

 

کلمات

 

خودشان سُر بخورند بروند طرفش...

 

دیگری پدیده ای به نام "پریشانی" کجا مجال وقوع خواهد یافت آنوقت؟




نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:36 ق.ظ

فک کن یه درصد همچین آدمی پیدا بشه!

فکر کن!

آشتی شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:19 ب.ظ http://ashtiashti.persianblog.ir

آره به خدا!!!!!!!!

ناهید شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:16 ب.ظ http://avaze-betyar.blogfa.com

باید یک همچین دوستی باشد :)

بردیا دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:07 ب.ظ http://bamdadesokhan.blogspot.com/

این دوست شاید همان آینه ای باشد که از آن می گریزیم.

آینه ،سبک نمی کند بردیا! گفتن به آینه سنگین ترت می کند! امتحان کرده ای بی پروا دغدغه ای پیچیده را با دوستی بگویی؟ سبکی را احساس کرده ای؟ از باز شدن گره و پیچیدگی حرف نمی زنم ها؛ دارم از سبک شدن و دوری از آشفتگی و پریشانی می گویم ...

بردیا سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:33 ق.ظ http://bamdadesokhan.blogspot.com

منظورم نه آینه بلکه همان جام جم حافظ بود
راستی چقدر این حافظ بزرگ است!

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

گوهری کز صدف کُوْن و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد

می فهمم بردیا جان.
حافظ هم بزرگ است... خیلی بزرگ و البته کامل گرا!
بردیا من مدتیست از آرامش و زیبایی دنیای کلاسیک جدا افتاده ام! -منهای موسیقی- خسته ام انگار...
فکر نمی کنی مثلاً همین بیت که خواندی، دارد از یک بی نیازیِ کاذب حرف می زند؟

بردیا سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:47 ب.ظ http://bamdadesokhan.blogspot.com/

نه به گمان من حافظ به جان کلام دست یافته است از این رو است که به بی نیازی رسیده است. برای دوست داشتن ها باید بیشتر به خودمان بنگریم تا اطرافمان. حافظ این بی نیازی را در کلام خود یافته است. در کلامی که به اوج شکوفایی و زیبایی رسیده است. منظور من همین بود که اگر ما به معنایی متعالی در خود دست یابیم، از نیازمان به اطرافیانمان کاسته خواهد شد و به آن دوستانی که می خواهیم هم دست پیدا می کنیم.

چه خوب دسته بندی کردی. مفهومی که مد نظرت بود برایم کاملاً قابل لمس شد!
حالا به نظرت کلاً چیزی به عنواند"جان کلام" یا "معنای متعالی" بالذات وجود دارد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد