اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

سه گانه...

 




1- گوشواره هایم دیگر "فوق العاده " نیستند! *




2- قهوه ی تازه ام را یک نفر به من تبریک بگوید!**





3- باید از دل قلمو ها درآورد!***





* این یعنی اولویت خرید در سفر، گوشواره است!

** و این یکی یعنی همکار جان بالاخره از قهوه ی خوش بویش که انگار کمی شکلات تلخ هم قاطیش کرده اند، برایم خرید!

*** و این : نقاشی های نصفه و نیمه ام ممکن است از غصه سرطان بگیرند!




نظرات 4 + ارسال نظر
شادی یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:41 ق.ظ

تو چرا کار تصویرگری کتاب نمی کنی. نقاشی هات خیلی محشرند.

واااای !!!
چه تعریف چسبناکی!!!!
نمی دونم چه طوری باید این کارو بکنم!
کسی رو نمیشناسم تو این زمینه!

ناهید یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 03:55 ب.ظ http://avaze-betyar.bogfa.com

به‌به! بذار یک کم نگات کنم همینطور :)

به به! چه شکلیم؟

ناهید سه‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 11:06 ق.ظ http://avaze-betyar.bogfa.com

دس پاچه ات میکنه! حتمن باید یه چیز اضافه میکردم. دلتنگی متاسفانه کلمه ها رو میریزه توی نگاه و زبان رو ناتوان میکنه.

بیا تو دلت تنگ نباشد!‌ خب؟ آخر مادرها دلتنگیشان ویران کردن بلد است!

مجید مویدی سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:36 ب.ظ http://majidmoayyedi.persianblog.ir

قهوه تازه مبارک...
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست!!!
گفته بودید یکی تبریک بگه، ما هم گفتیم، سرکار خانم سپیده


ممنونم! در حال تمام شدن است ... دیر رسیدید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد