اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود
اتاق آبی

اتاق آبی

...آسمان تمام شد؛ اینجا، زمین آغاز می شود

هنوز خوشبخت است...




خیلی هم کار سختی نمی تواند باشد؛


فهمیدن اینکه


وقتی لا به لای هزار و یک کار روزانه شرکت

درست یک جایی بعد از دو سه تماس تلفنی این کارفرما و آن یکی

قبل از آخرین ارجاع به شرکت فلان

دلش برای یک چیزی شبیه "صدا کردنت"، تنگ شده باشد؛


"چـــقـــــدر"


خوشبخت است!




نظرات 4 + ارسال نظر
آشتی یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:41 ق.ظ http://ashtiashti.persianblog.ir/

حس قشنگیه!

ناهید یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 06:27 ب.ظ http://avaze-betyar.blogfa.com

خیلی دوست دارم این نوشته رو :)

از بس که عاشقانی بلدی...

ناهید،
جدی؛
فکر می کنی کسانی مثل ما که این همه عاشقانگی بلدند،
عاشقند؟

ناهید دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:12 ب.ظ http://avaze-betyar.blogfa.com

عاشقند سپیده‌جان :)
:-*

N پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:36 ب.ظ http://www.14285.blogfa.com

قدر این عاشقی را بدان سپیده ی ناز

گاهی می دانم... گاهی ... نه ...
همانگونه که می دانی؛
حس عاشقی هم گاهی هست... گاهی ... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد